کلنا فداک یا زینب:

خیلی دلتنگتونم که ببینمتون نمیدونم چرا هر کی ازم درمورد تیاتر میپرسه وقتی در مورد شهید جابر میگم چشمام خیس میشه دیگه طاقت ندارم ادامه بدم وقتی اولین دفعه میخواستم به دیدن تیاترتون بیام زیاد مشتاق نبودم چون فکر میکردم عین بقیه تیاتر هاست اما الان منتظرم در کانال بنویسید(تیاتر جابر این بار مهمان شهریاری ها) وقتی برای دومین بار که به شهریار آمدید قبلش به من گفتن ممکن هست که نیاین!!!!!نمیدانید در نماز هام چقدر دعا کردم که به شهریار بیان...

حتی آن موقع ها نماز شب هم بدون اینکه زنگ بذارم بیدار میشدم... صبح ها وقتی از خواب بیدار میشم اولین چیزی که به ذهنم میاد جااااااابر