بسم الله الرحمن الرحیم

افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

شهید جابر سلام

۱۱۲ اجرا مهمان وجود با برکت شمابودیم

کنارتون چیزهای زیادی یاد گرفتیم.

من هنوز نمیتونم باهاتون خیلی راحت و خودمونی حرف بزنم، عظمتی که روح پاک شما داره این اجازه رو به من نمیده، داداش جابر، خطابی که اکثر بیننده ها براتون انتخاب میکنن و خیلی بهتون میاد، شاید چون رسم برادری واقعی بین مردهامون کمرنگ شده ، یا شما حق برادری رو به نحو احسن ادا کردید

شهید عزیز ، برادرم

چیزی که این روزها منو رها نمیکنه، اثر حضور شما در اراده و‌انجام وظایف ماست

من اراده و اعتماد به اخلاص و نیت های پاک رو از شما یاد گرفتم ، ثمرات عجیبی برامون داشت ، محبت ، شهید جابر🌹 از شما یاد گرفتم ،کلید خیلی از درهای بسته ی پیش روی ما ،محبت صادقانه و خالصانه ، به بنده های خداست ، چقدر کمرنگ و کم یاب شده

چیزی که جز سیره ی اهل بیت(ع) و سنت الهی نیست ، و اونهایی که فهم درستی ازش ندارن ، یا بلد نیستن، خصمانه ترین و زشت ترین برخورد رو در مواجهه با این روابط نشون میدن، رحمت خدا رو از خودشون و دیگران دریغ میکنن ، و راه هدایت خیلی ها رو‌میبندن، تنگ نظری هاشون هر روز سنگ تر و سخت ترشون میکنه

داداش جابرم

محبت های دروغی، محبت هایی که بر پایه توقعات سبک و پوچ بنا میشن، محبت هایی که به طمع دریافت موقعیتی و جواب مثبتی برای امری و ....بین افراد داره رد و بدل میشه ، بوی تعفنی دارن که وقتی کنار اون دست ادمها میشینیم و باهاشون معاشرت میکنیم خفمون میکنه، چون صداقت به کل از رفتار و‌گفتار و نیت هاشون رخت بسته، انقدر حقیر میشن که قدرت و شجاعت بیان اشتباهات و ضعف هاشون رو هم ندارن، و کارشون میشه اشکال تراشی و‌متهم کردن دیگران! شیاطین انس، خناس هایی که تیرگی وجودشون ادم رو به وحشت میندازه ، انگار اکثر حرفهاشون میشه همزات شیاطین ، وسوسه هایی که تو قلبهاشون خونه کرده و با وجودشون عجین شده 

تو این فضا ، ساعاتی که بخاطر اجرا کنار شما قرار میگیرم هر بار درک این زشتی ها برام عمیق تر میشه ، و کوچیک بودنشون بیشتر به چشمم میاد

تو اجراهای مشهد ، اجرا تو حرم اقا امام رضا(ع) خیلی چیزها بهم اثبات شد،

ارادم قوی تر شد

ایمان و یقینم به راهی که انتخاب کردیم،

روش هایی که با لطف خدا بکار گرفتیم

و ....و.....و......

اجرای تاتر (جابر🌹) تو حرم امام رئوف نشانه های عجیبی برامون داشت ،

داداش جابرم، دعامون کنید اونچه بدست آوردیم بتونیم حفظ کنیم، ثبات قدم و قلب مطمئن رو برای همه ی ما از خدا طلب کنید


یا علی(ع)



براش



از مخاطبین عزیز جابر در مشهد:


سلااااام و روز بخیر محضر تمامی افراد نمایش جابر، خصوصا علی مظلوم😉


و تمامی دست  اندرکاران پشت صحنه,کنار صحنه,انتظامات ونیروهای امنیتی نمایش😜که حافظ جان عمارهای رهبرن منظورم شماهایید که بابصیرت افزایی .... (یه چیزایی امنیتی  ازانتظاماتتون دیدم که میگما)


درخصوص انتظامات که خیلی مهربون و خوش برخورد بودن و درعین حال تقریبا کار بلد, خیلی اطلاعات رو لو نمیدادن


برقراری امنیت و حفاظت (بازرسی)کار بسیار بجا و خوبی بود. 

اما خیلی دقیق و مطلوب نبود(مثلا سالن مجتمع که بازرسی میکردن تاریک بود و داخل کیف ها خوب دیده نمیشد ) ,احتمال ورود گوشی خیییلی وجود داشت, شاید افراد نفوذی در اون جمع وجود می‌داشت. 

وخطر جانی بعدها برای افراد نمایش، خصوصا افراد تاثیر گذار، مثل کارگردان جابر وجود داشت. 



سخن فرمانده ی نمایش ابتدای مراسم درخصوص تذکر خیلی جالب بود.

نگفتن اگر گوشی اوردید ببرید بدید امانت که عکس نگیرید و وووو(میشد حالت یه ذره ناخوشایند بگن اما نگفتن )


گفتید ببرید بدید که صداش درنیاد و مزاحم افراد نشه.


کم که الکی نبودن که (عین طلبه های کارکشته ی حجره پریان)


حدود دوسه روز پیگیر بودم و حرم تا بالاخره موفق شدم نمایشو ببینم. 

که دو روز پشت سرهم رفتم نمایشو دیدم.


نمایشو که دیدم یاد حجره پریای آقای حدادپور افتادم.

گفتم ای ول بشما طلبه ها.

کلیم غبطه خوردم.


*

سلام خانوم

ممنون از توجه تون و دلسوزی تون و این که به فکر بودید😍 کارگردان هم تشکر کردن ازتون🌺


البته دستگاهی که دوستان انتظامات ابتدای کار با اون بازرسی رو انجام میدادن، فلز یاب و گوشی یاب هست.

و اینکه برخی انتظامات ما صرفا بین جمعیت می نشینند برای محافظت. ☺️❤️


*

به تورم خوردن افرادی که تو جمعیت مینشینندو نامحسوس.  دلم میخاست بخابونم تو دهنش! بقول پدر نقی 

تکون میخوردم نگام میکرد,دلم میخاست دماغمو بخارونم جرات نمیکردم 

دستم میدادم رو چادر شک میکرد میدادم زیر چادر شک میکرد 

خلاصه دچار خود درگیری مزمن شده بودم


دستش درد نکنه البته. 

فقط افراد نمایش که مورد خطر نبودن 

مخاطبین یعنی ماها مهمتربودیم 😜