اینجا پرده هفتم از تئاتر #جابر
وداع خانواده و دوستان با پیکر جابر است
زینب به پیشگاه برادر میرود
برادر خوابیده در تابوت
زینب ایستاده در برابر
بردار این بار آغوش نگشوده برای خواهر...
خواهر از پا می افتد
زینب صدایش میزند
برادری که سر و صورتش خونین است و بدنش از ضربات چاقوهای مکرر، زخمی و کبود و....
اما...