به نام خدا

تقدیم به روح پاک تمام شهدای  هسته ای وشهدای مدافع حرم:

جابرم باتوسخن می گویم...

رفته ای اینک اما...حال ماییم وهمین نفس و همین خواب عمیق...توکه رفتی لیکن،این دل ماست که بهرخودمان می سوزد...

من به خودمی گویم...خوش به حالت جابر...

رفتنت رفتن بی دردنبود...

رفتنت کوچه ی بن بست نبود...

خوش به حالت جابر... رفتنت مرگ نبود...

توهمان چشمه ی پرجوش وخروشی...که ازجور زمان،می جوشی...

توهمان جلوگه پیرِمرادِعشقی...

توهمان فریادِ دل غمگین جهانی...

جابر...نگه آخرتو...کی رود ازیادزمان... 



**************


سلام و وقت بخیر خدمت شما بزرگوار 

من از اهالی شهرستان آبدانان هستم 

دیروز عزیزان تئاتر جابر به این شهرستان اومدند و برنامه ای فوق العاده را برای اهالی شهر اجرا کردند 

دست همشون درد نکنه خدا قوت 

ان شاالله عاقبت بخیر بشوند 

و اجرشون با مادرمان حضرت زهرا س

و ان شاالله همچنان به این فعالیت فرهنگی و این مسئولیت سنگینی که بر عهدشون هست ادامه بدهند

خدا قوت خدا قوت خدا قوت

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺


****************


من توی مسابقات کشوری مقام اول و توی مسابقات جهانی مقام دوم اوردم اون لحظه ها که اعلام نتایج میکردن من برنده شدم یکی از بهترین لحظه های زندگیم بود ولی اولین اجرای  تئاتر جابر که در  دهلران  دیدم  فکرشم نمیکردم فردا هم برای دیدن اجرای شما بیام ولی اومدم از همون اول دیدن اجرا های شما وحرف زدن با شهید جابر  وشما از بهترین و شیرین ترین لحظه های زندگیم بود


*****************


بسم رب المهدی💞💞💞 

زندگی جاری بود...لبخند و مهر وصفا میهمان که نه،میزبان اهالی خوب شهرم...خورشید دهلران ومهران صبح ها درسکوت و آرامشی که حکایت از دلهای آرام مردمانش بود طلوع می کرد. مردم نیز همگام باخورشید آغاز می کردند روزشان را برای بدست آوردن روزی پاک...به دور از هر گونه هیاهو.

اما...

یکی از همین روزها تابش خورشید مثل همیشه نبود چون آبی آسمان در سیاهی دود خمپاره ها گم شده بود...خورشید تلاش میکرد تامثل همیشه بتابد و مردم را برای روزی نو به تکاپو وادارد. ولی آن روز حتی خبری از مردم هم نبود. قلب ها درتپش...نفس ها حبس... زنان و کودکان گریان. و مردان.... مردان سرزمینم حال به جای بیل و بقچه  ، تفنگ در دست داشتند و رجزی به زبان لری که "دایه دایه وقت جنگه..." و مادرها مویه کنان فریادشان به "روله روله " بلند. 


آری.... 

اینجا دهلران،مهران،چنگوله،بیات،موسیان و....  ,آسمان رنگ خون گرفته. بوی باروت مشام شهر را می آزارد..

هرخیابان و کوچه ای شاهد آوارشدن دیوارهاست. چه زیبا سروده شاعر شهرم که:"هردلی آن روز در چنگوله بود 

کوچه ها در بانگ روله روله بود"


باید ماند و مقاومت کرد... کودکان و زنان و پیران راهی میشوند... مردمان خوب دره شهر و آبدانان باردیگر صفحه ای درخشان برکتاب مهمان نوازی هاشان می افزایند... و اما مردان...

مردان میمانند و سینه ای سپر دربرابر متجاوزان....مردان میمانند و میجنگند و با افتخار"شهیییید" میشوند....   .

حال که پس از سالها که دیارمان شاهد آرامش شده و آبادانی به آن بازگشته است مرهون رشادتهایی از مردمان ایران زمین است. 

هم اکنون مدال افتخار خادم الحسین "علیه السلام" را برگردن زخمی و خسته اش دارد  و این روزها میزبان رزمندگانی است از جنس رزمنده های سالهای خون و حماسه...اگرچه سلاحشان توپ و تفنگ نیست, سلاحشان همان اخلاص و تقوایی است که در رگ رگ تک تکشان جاریست... سلاحشان همان اشکهایی است که در غم غربت مهدی فاطمه"ارواحنا فداه" چون دانه های مروارید برگونه هایشان روان... 



آری دیارما میزبان خادمانی ست از جنس "جابر".🌹


مردمان ایلام! 

کوچه هارا آب و جارو کنید که بار دیگر تیپی از جنس بچه های لشگر محمد رسول الله"صل الله علیه و آله وسلم" و لشگر ۱۴ امام حسین "علیه السلام" برای حماسه ای دیگر به جبهه می آیند...

مادران سرزمینم!

اسفند دود کنید که دخترانی از طایفه ی جابر راهی نبردند...

همه ی عالم را خبرکنید تا دشمنانمان بدانند "تیپ زینبیون جابر"یک تنه با سلاح ایمان و تقوا سینه سپر کرده اند تا عفت و حیای دختران ایران زمین برای همیشه ی تاریخ زبانزد باشد....


گوش کن.... میشنوی؟!!!... صدا از همین نزدیکی است.... گوش کن...

چه صدای آشنایی!!!! 


آری.... این نوای دختران زینبی است که با قافله ای از جنس نور راهی سرزمین نورند....

"بانوای کاروان,باربندید همرهان

این قافله عزم کرب و بلا دارد.... "


***********


کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی, [08.08.18 09:23]

امروز بازم بهترین روز عمرم شد 😍

بازم بهترین اجرا مثل همیشه .


کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی, [08.08.18 09:24]

نمیدونید چه لذتییی داره وقتی میرسی خونه و حالت هنوز تا دو سه روز برای داداش شهیدت خرابه و داغون . دستام هنوزم بوی جابر رو میده این بهترین عطر زندگیمه 😔😍


*******************


کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی, [08.08.18 09:24]

سلام عزیزان تئاتر و اجراتون خیلی عالی بود ، به خصوص آخر قصه و اجرا که محشر بود . ان شاءالله زیر سایه حق همیشه سالم باشید و اجرتون با شهدا


کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی, [08.08.18 09:24]

ممنونم


کدام شهر اجرا رو دیدید


یزد


*********************