مادر شهیدی ک پاهایش گرفته و توان ایستادن نداشت و چشمانی گریان

نزدیکش ک شدم توان صحبت هم نداشت و فقط گریه میکرد

بعد از شهادت جابر یاد فرزند شهیدش افتاده و امیدی در دل او زنده شده بود

ک مدتها من و امثال من اون امید رو خشکانده بودیم

و حال لبخندی بر چهره داشت و ذکری ک گوشهایم میشنید فقط دعااااااا بود


دعا برای جابر و دوستانش


مادر شهید شجاعی


براش


تئاترتون بهترین تئاتری بود ک من دیدم

با این ک تئاتر های دیگه هم من دیدم

فوق العاده بود


با این ک اوایلش طنز بود ولی من فقط گریه میکردم 

چون فضا خیلی معنوی بود


بازم بیاین شهرستانمون

براش


به نظر من واقعا عاااالی بود کارشون.واقعاااااا 

این بهترین تئاتری بود که تو عمرم دیده بودم    


  براش


S.roostapishe:

زلال که باشی آسمان هم در تو پیداست


باسلام وتشکر از زحمات بی ریاوصمیمانه ی گروه جابر


بنده طلبه ای از حوزه زینبیه آبیک هستم بازخورد نمایش شما فوق العاده بود باتشکر وامید به تلاش مضاعف و روز افزون برای کارهای بیشتر


به عقب بنگرید وخدا را شکر کنید به جلو نگاه کنید وبه خدا توکل و اعتماد کنید🙏👏