دوستت دارد؛ این را از چشمانش میخوانم ...
دوستش داری از سکناتت میفهمم ...
چه رفاقت شیرینی، چه عاشقانه های دلچسبی، رفیق که نه ... برادر ...
شک ندارم تو هم مثل من مجذوب آن همه محبت شده ای، آن همه مهر، آن همه زیبایی، آری؛ تو نیز مثل من عاشق شده ای ... ❤️
با آن همه برادری و حلال و حرام کردن تو چگونه تاب آوردی آن همه غم را ...
دلم به حال مظلومیتت سوخت علی مظلوم، کمرم زیر داغی که تو تحمل می کردی خم شد .
با صدایی که دیگر رمق نداشت نامش را فریاد میزدی، بالای تابوت؛ یادت هست که چه آرام خفته بود ...؟
اما تو باید یک بار دیگر تمام قد بایستی، آخر کار انقلاب روی زمین است .
جابر رفت اما همه ی ما هستیم .
بایست تا فرمانده ببیند تنها نیست ...
میدانم دلتنگی تا ابد دلتنگیست اما جابر، جبران کننده ی این داغ است ...
آری؛ بایست تا فرمانده ببیند تنها نیست ...
#غریب_گیر_آوردنت 😭