"ربّ اعوذ بک من همزات الشیاطین"
بعضی ها از همان اول دل در گروی یار دارند و
دنیا بیوفایشان نمیکند به عهدِ الستی که بسته اند ،
اینها انسانیتشان از مادهی "انس" است با حضرت حق..
اما بعضی گویا گمان میکنند سفری را آغاز کرده اند که بازگشتی ندارد ،
پس دنیا درچشمشان جلوه میکند،
انسانهایی میشوند از جنس "نسیان" ،
نسیان یعنی فراموشی ،
فراموشی مبدا و غفلت از مقصد ؛
هرچند هر دو یکیست.
لذت از خواب عمیق و تماشای صور وهمآلود..
ازمیان این خوابزدهها کسانی هستند که فقط یک چیز آنها را هوشیار میکند ؛
خون ...
خونی که بجوشد
سرّی عجیب...
که بارها درگوشمان زمزمه شده ؛
تاریخ به خون زنده است..
و چه خونی حیاتبخشتر از خون #شهید ؟!
...بل أحیاء عند ربهم ...
حیات را از پروردگارشان میگیرند و در جانها تزریق میکنند..
اما
عدهای آنقدر مردهاند که هیچ خونی ، خونشان را به جوشش وانمیدارد..
(گفتند ای شیخ ، دلهای ما خفته است که سخن تو در وی اثر نمیکند؟
گفت: کاش خفته بودی ، که خفته را بجنبانی بیدارشود ؛ دلهای شما مرده است ..! )
و امان از روزگاری که این جماعت بخواهند اظهار رذایل کنند..
آنگاه جز "یریدون ان یطفئوا نورالله " ازآنها نمیبینی ؛ به هر طریقی و هر وسیلهای حتی "افواههم"...
همینهایند که در شهادت امثال
#جابر قطعا شریکند...
اما
"والله متمّ نوره"
خون شهید ، به مقصد میرساند ...
خون جابر ،
هربار بر زمین ریخته میشود تا عدهای را مصمم به انجام وظیفه در مسیر تحقق وعدهی الهیِ "والله متم نوره" کند...
جابر ، هربار زندهتر میشود تا مقلب القلوب دلهای غفلتزدهای باشد که هنوز خباثت و شرک در آنها ریشه ندوانده است ،
و هدایتگر دلهایی باشد که طالب حیات طیبه هستند ...
حیات عند ربّ ...
جابر زنده است و زنده میکند ..
جابر شهید است و ...
خدایا قلبهای ما را پذیرای هدایت خود قرار ده
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم