سلام کارتون خیلی عالی بود، معنی شهادت برامون خیلی متفاوت شد
جابر خیلی فرق داشت عملی شدن حرفای رهبرش براش خیلی مهم بود حرف از شهادت نمیزد!ولی شهید شد❤️
شهادت اومد دنبالش
وااااااای چقدر با غیرت بود
واقعا منم مثل جمیله غیرت جابر خیلی به دلم نشست
به حرف رهبرش غیرت داشت
به ناموسش غیرت داشت
به زنی که دشمنش بود غیرت داشت!!!!
واااااای خیلی کامل بود خیلی

 

براش

 

سلام خانم حسینی عزیز
وقتتون بخیر
واقعا خدا قوت
من تئاتر جابر رو چند بار دیدم و هر بار که میبینم احساس میکنم یه قسمت از روح و قلبم بیدار میشه
هر بار که از سالن میام بیرون احساس میکنم از یه خواب شیرین بیدار شدم و ناراحتم که چرا این خواب قشنگ تموم شده
این که زندگی یک شهید رو انقدر قشنگ به تصویر می کشید...روابط عاطفیش با خانوادش..دوست داشتناشون...دغدغه داشتنش برای مملکت و دینش...عشقش به آقا و اینکه قلبش درد میکرد از این همه بی رحمی...از این همه بی خیالی...همه و همه منو به فکر میبرن...که وظیفه ی من تو این وانفسا چیه؟
جابر و امثال جابر کم نبودن برای اینکه این نظام رو سر پا نگه دارن...قطعا کم هم‌نخواهند بود در آینده...
واقعا خسته نباشید و خدا قوت میگم بهتون
اجرتون با امام حسن علیه السلام
یا علی...

 

براش

 

دلم برای دیدن تئاترتون تنگ شده عجیب!😔😔😔
مخصوصا الان که محرمه و یه اجرای متفاوت دارین... 

وقتی به اطرافیانم میگم که دوست دارم برای بار سوم بیام تئاترتون رو ببینم میگن، مگه ندیدی!!!! 

ولی نمیدونن که وقتی کسی تشنه باشه براش فرق نمیکنه که بار اوله!! دهمه! یا صدمه!!!  که تشنه میشه.... 
و من بعد از اولین اجرایی که ازتون دیدم همچنان تشنه ام!!! 😔😔

انشاالله که به زودی سیراب بشم🤗🤗🤗

 

 

براش

 

امروز برای بار چهارم اومدم جابر رو دیدم
احساس میکنم امروزم با همه ی روزای زندگیم فرق میکنه
امروز وقتی تو صورت جابر و آقا مصطفی نگاه میکردم...احساس میکردم تو صورت برادر و پدرم نگاه میکنم...همونقدر با شادیشون خوشحال و با ناراحتیشون ناراحت می شدم...
امروز وقتی جابر داشت از ناراحتی هاش و غمی که رو دلش بود صحبت میکرد قلب منم باهاش مچاله میشد
وقتی داشت با جمیله صحبت میکرد در مورد غیرت و علاقه زیادش بهش احساس میکردم برادر خودمه که میتونم باهاش درد دل کنم....وقتی صدای قشنگش پخش شد که با جمیله صحبت میکرد انگار که با من حرف میزد....امروز به خودم قول دادم قدر چادرمو بدونم...قدر خون جابر و امثال جابر هارو بدونم و نهایت نهایت تلاشمو بکنم که هیچ وقت حتی یک سر سوزن خونشون پایمال نشه...
به اندازه ی تمام ثانیه هایی که عزیزای دلم روی صحنه هستن براشون دعای صبر و استقامت میکنم که همینطور قوی ادامه بدن...
نمیدونم عمری هست که دوباره بتونم بیام و دلم رو که اونجا جا گذاشتم رو بردارم یا نه ولی اگه بار دیگه فرصتی باشه با پا که نه...با سر میدوم.........

 

براش

 

سلام عزیز

خداقوت

امروز اومدم اجرا رو دیدم

تغیرات فووووق العاده بودن

خیلی بهتر شده بود

جلسه با مسئول بسیج و حرفای جابرومصطفی که بهش متن اضافه کرده بودین
خیییییییلی بهترشده بود...

من اولین اجراهای دوسال پیش رو اومدم
این اجرای پنجم بود ک میدیدم.
خیلی بهتربود

اگه بگم تازه دارم حرفای جابرو میفهمم دروغ نیس...

 

براش

 

سلام عزیز دل. دیروز به دعوت یکی از شاگردام نمایش زیبا و تاثیرگذار  رو دیدم. کاش اجرای مدرسه ای به ویژه مدارس خاص رو داشتید. این مدارس به کارهایی فرهنگی بیشتری نیاز دارن.