پاسخ به نقد غیر علمی موسسه بهداشت معنوی بر #تئاتر_جابر

نقدی بر عینک های تیره و معوج

آنچه در زیر می آید نقدی ست بر مطلبی که عنوان" نقد روانشناختی" را در مورد تئاتر جابر یدک می کشد و فاقد المان های اولیه نقد می باشد. از این رو با دو رویکرد آن را مورد بررسی قرار می دهیم. در بخش اول برخی اشتباهات ارجاعی به تئاتر را از نظر می گذرانیم و در بخش دوم مروری بر محتوای نقد خواهیم داشت. 

اولین و بدیهی ترین گام برای یک نقد صحیح، "دیدن" اثر است. "دیدن درست صحنه ها و شنیدن درست دیالوگ ها". 

1_ نوشته مورد نظر، جابر را دانشجوی رشته "فیزیک" معرفی می کند
_ میان پرده اول: جابر سعیدی..... دانشجوی پزشکی هسته ای 
_صحنه چهارم(جلسه) :
فرمانده :جابر پزشکی هسته‌ای میخونه.
 _در گفتگوی بین فرمانده و جابر
جابر: آقا مصطفی من پزشکی هسته ای میخونم چرا باید برم ادارات فاضلاب شهری 
میان پرده آخر :دانشجوی پزشکی هسته ای
و هفت مرتبه هم  به طور غیر مستقیم به رشته پزشکی هسته‌ای اشاره می‌شود. مطلبی که قریب به یازده بار در یک تئاتر گفته شده، از طرف منتقدمحترم شنیده نشده! تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل. 


2_این "ندیدن و نشنیدن ها" در مورد زنی که به عنوان یکی از عوامل ترور جابر در صحنه درگیری وارد می‌شود تکرار شده. منتقد او را "پرستوی موساد" دیده درحالی که تروریست دیگری که مرد است مامور موساد است! 

 

3_ مشکل،زمانی به اوج خود میرسد که منتقد کل صحنه را اشتباهی فهمیده! در صحنه درگیری دیده می شود که همان ابتدا جابر به هویت زن پی برده و حتی به او می گوید: "کاش این چادر سر تو نبود."و از تروریست دیگر می خواهد که زن را به درگیری وارد نکند. جابر وقتی مخالفت او را میبیند از خود دفاع می کند و زن تروریست همان ابتدا چادر را روی زمین می اندازد...... صحنه شهادت جابر با در آغوش کشیدن چادر همراه است .اما هیچ مخاطب نوجوانی هم ، او را مدافع زن تروریست نمی داند، بلکه مطابق جمله ای از وصیت نامه چادر را "مأمنی برای روضه حضرت زهرا و مناجات های شبانه جابر "می داند. اکت پایانی هیچ ربطی به زن تروریست ندارد. 

 

4_"بی احتیاطی در مسائل امنیتی" را عامل رصد آزمایشگاه توسط موساد معرفی می کند .

اولا:  ازمایشگاه رصد نشده!! بلکه توسط دشمنان برای دریافت اطلاعات علمی و رصد و  ترور دانشجویان اخراج شده بعد از برجام اماده و در اختیار آنان گذاشته شده.
نریشن:(صدای تروریست اول) آزمایشگاه ندارن و براش خیلی مهمه
تروریست دوم: براش جور کنید! از همین امروز دنبالش باشید.
دوما: قهرمان تئاتر خیلی بیشتر از یک دانشجوی پزشکی هسته‌ای مسائل امنیتی را مد نظر داشته و در همان صحنه اول تئاتر، میزان دقت و احتیاط او در مواجهه با بچه‌های مظاهری( فردی که جاسوس است) برای مخاطب روشن می شود.( این دیالوگ ها چهارسال است در همه ی اجراها گفته شده) اگر چه با مطالب گفته شده به نظر می‌رسد درک این نکته ظریف از بضاعت منتقد خارج باشد. 
آیا با این استدلالهای ضعیف میخواهید بگویید تمام دانشمندان هسته ای ما بر اثر بی احتیاطی به شهادت رسیدند؟! 
شهید فخری زاده ی عزیز با چند محافظ به شهادت رسید؟ 

 
5_عامل" حجاب" را در این تئاتر تشویق و تحسین دیگران معرفی می کند، حال آنکه خانواده جابر یک خانواده ایدئولوژیک است. پدر خانواده روحانی است .طلبه تبلیغی خارج از کشور و شهید مدافع حرم است و اتمسفر حاکم بر زندگی آنها یک اتمسفر معنوی ست. خواهرها هر دو حافظ قرآنند. خواهرها و همسر جابر همگی مقید به حجاب هستند و تک دیالوگ های جابر، در واقع صحه بر رفتار صحیح خواهرانش می گذارد. 
_جمیله! ازت پرسیدم این مدلی که روسریت رو می بندی اسم هم داره؟ گفتی اسمش لبنانیه، اینطور بهتر حفظم میکنه.

 
و برادرش از درک خواهر نسبت به مسئله حجاب احساس رضایت می‌کند. اینکه منتقد محترم چطور از این فضا نتیجه گیری کرده که عامل حجاب نزدیکان جابر، تاکیدات و تشویق های اوست، جای سوال دارد و این پرسش نیز مطرح است که دیالوگ جمیله خواهر جابر را چطور یک "گزاره احساسی" برآورد کرده است در حالی که دقیقا به "فلسفه حجاب" اشاره می کند.


6_ منتقد با همین میزان از دقت و نکته سنجی! در یک اغراق آمیخته به حقد و غضب، تئاتر جابر را متهم به خلاصه کردن تمام حرکت های جهادی و علمی و فرهنگی و جهت گیری جبهه های مقاومت جهان اسلام به دفاع از حجاب می کند و این در حالی است که از محتوای غنی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی اثر فهمی در نوشته دیده نمی شود. 

گویا ایشان عینکی برچشم زده است که تنها لحظات مربوط به حجاب و عفاف را می بیند و عینک به قدری کدر و دارای انحنا ست که همان لحظات را هم درست رصدنمی کند. 

 

آنچه گذشت تنها اشاره به بخشی از اشتباهات ناشی از" ندیدن و نشنیدن " در متن می باشد. ای کاش نویسنده  به همین حد اکتفا می کرد و خالی بودن دستش از" فهم هنر" در ادامه انقدر عریان ،رو نمی شد. 

 

در بخش دوم به مشکلات محتوایی"نقد روانشناختی "می پردازیم. نگارنده در نگاهی ناشی از عدم فهم درست هنر، تئاتر جابر را متهم به "برانگیختن احساسات مخاطب در مواجهه با حجاب می کند" و آن را فاقد مبنای علمی و محتوای قانع کننده در مورد حجاب برآورد می‌کند، حال آنکه هنر ساحت اثر بر احساسات مخاطب است. اثر هنری با کلاس فلسفه متفاوت است و مشخصا تئاتر، با سایر  پلتفرم ها وجه تمایزات خاص خود را دارد. اگر نویسنده محترم اندکی با نظریات کلاسیک هنر آشنایی می داشت شاهد چنین نقدهایی نبودیم.

عمده ی نظریه های کلاسیک، پیرامون فرآیند خلق اثر هنری معتقدند که: هنرمند پیش از آنکه دست به آفرینش اثر هنری بزند، آگاهی و اشراف کامل دارد بر احساسی که می خواهد از طریق اثرش منتقل کند. تولستوی در شرح آنچه در جریان این تفکر خلاقه روی می دهد می گوید: "این فرآیند تقریبا ساده است؛ هنرمند احساسی خاص پیدا می کند و دوست دارد که این حس را به دیگران منتقل کند، به فکر ساخت ابراز مناسبی می افتد تا همان احساس اولیه را در مخاطبانِ اثر برانگیزد". از کل توصیف برمی آید که فرآیندِ خلق "غلیانِ احساساتِ قدرتمند" است و در پایان، اثرِ خلق شده دقیقا متناظر با احساس اولیه خواهد بود.

از این رو هر آنچه به عنوان نقطه ضعف در نقد نگاشته شده بر تئاتر جابر عنوان شده، ناخواسته منجر به تحسین کارگردان می شود. این در حالی است که بازخورد های مخاطبین تئاتر بعد از گذشت چهار سال و اذعان به پایداری اثرات تئاتر جابر، خط بطلان دیگری ست بر مدعای نگارنده.

 

نویسنده ی نقد مورد نظر، در ابتدای نقد، تئاتر جابر را یک تئاتر "تراژیک" می نامد. تئاتر تراژیک بر اساس نظریات ارسطو، برترین گونه تئاتریست که منجر به کاتارسیس(تزکیه) مخاطب می شود. اگر نگارنده معتقد است که جابر ،یک تئاتر تراژیک است، باید به ویژگی های تئاتر تراژیک مثل" وحدت زمانی" هم معتقد باشد. یعنی پیش فرض اولیه این است که تماشاچی باید به" عظمت اکت های قهرمان و همین طور قدرت روحی وکاریزمای بازیگر اصلی" پی ببرد و این مهم (ایجاد کاریزمای قهرمان) در کمترین زمان رخ دهد.  آنچه منتقد مورد هجمه قرار داده، پیش فرض تئاتر تراژیک است و ذکاوت فاطمی راد کارگردان اثر را می رساند که مخاطبش بعد از گذشت سه سال هنوز حتی با فرض تأثیر از کاریزمای جابر، " چادر" را به عنوان حجاب انتخاب کرده و اثرات این تئاتر بر او ماندگار بوده است. این در حالی است که اقناع معرفتی و عقلانی هم به طور قطع و یقین منجر به صدور رفتار پایدار نمی شود. چه بسا افرادی در مورد نکشیدن سیگار کاملا از نظر عقلی و استدلالی اقناع شده‌اند اما عوامل دیگری آن ها را به سمت آن سوق می دهد.انتظار زیادی است از یک تئاتر که بخواهیم تا پایان عمر روی یک شخص و در برابر همه شبهات، تاثیر ماندگاری داشته باشد. هرچند که بازخوردهای تئاتر جابر فراتر از تصور بوده اما از هر اثر هنری نمی‌توان این انتظار را داشت و در مورد تئاتر جابر هم حکم کلی بر ثبوت اثرات تئاتر نمی توان داد. 


در پایان نظر خوانندگان این اثر را به یک نکته جلب می کنم:

هر اثر هنری، از زاویه ای به موضوع نگاه می‌کند. تیزهوشی فاطمی راد در دیدن دوگانه" غیرت _حجاب" بارها توسط کارشناسان امر و روانشناسان خانواده مورد تحسین قرار گرفته. "غیرت" مفهومی است که دشمن با برنامه ریزی و قساوت تمام مورد هجمه قرار داده. اما با درایت تمام در تئاتر جابر این مفهوم احیا می شود. و اثرات سازنده ای حتی بر روی مردان داشته‌ است (درحالی که مردان مخاطب تئاتر نیستند،اما دختران نوجوان بعداز دیدن تئاتر از پدر و برادرانشان مطالبه ی غیرت میکنند و نداشتن آنرا دلیل بی علاقگی آنها  به خود میدانند و بازخورد ها فراوان است از تغییر نگرش مردان. اگرچه مدت کوتاهی از تئاتر به این مفهوم اختصاص یافته اما توفیفات فراوانی داشته)
 

در پایان سخنی با دوستان هنرمند:   
تئاتر جابر، احساسات مخاطبین را برانگیخت. در حد بضاعت از فلسفه حجاب گفت. آنها را به انجام یک رفتار عقلانی (برگزیدن حجاب) ترغیب کرد و این انتخاب را برای آنها دوست داشتنی ترسیم کرد..... این گوی و این میدان! بر شما باد که از زوایای دیگری نیز به این فریضه مهم نظر کنید. 
و اما سخنی با منتقد محترم!
برای نقد هر اثر لطفا ابتدا آن اثر را ببینید. 
در روزگاری زیست میکنیم که قاضی القضات مملکت که مجتهد است و از جانب ولی فقیه عادل در این جایگاه منصوب شده را با انگ سواد شش کلاسه در مناظرات انتخاباتی مورد عنایت قرار می‌دهند. در چنین زمانه ای که این دست بداخلاقی های سیاسی دیده میشود ما نیز خود را برای تهمتها و تهدیدها و بداخلاقی های وادی فرهنگ آماده کرده‌ایم. وقتی مجتهدی را "شش کلاسه" خطاب میکنند چه باک که ما طلاب و دانشجویان را افرادی با سواد "متوسطه" بنامند. 

(تیر ماه 1400 /  هیأت اندیشه ورز تئاتر جابر)