گفته بودم دوست دارم به شهرم بیایی و برای دختران هم شهری ام برادری کنی... آمدی و حالا دقیقا یکسال است که برادری را در حقشان تمام کردی... دخترانی که در کنارت رشد کردند و وارث ارثیه ی حضرت مادر شدند...همان چادری را میگویم که دم شهادتت با تمام وجود بغل کردی ...
اونقدر میسوزم که من جابر رو دوست شهیدم کردم ولی ازش حتی یه عکس هم ندارم. حتی نمیدونم اسم واقعیش چیه بارها به خاطر همین زدم زیر گریه هر دفعه تو عزاداری امام حسین میگن که امام غریبانه شهید شده تازه درک میکنم یعنی چی، یعنی صد برابر غریب تر از شهید شدن شهید جابر