سلام من دیروز تئاتر شما رادیدم.راستش اول فکر کردم موضوع تئاتر درباره وقایع کربلاست.وقتی وارد سالن شدم فهمیدم موضوع نمایش،کربلای زمان خودمان است.روزهایی که باید به خودمان محک بزنیم که کجای این واقعه هستیم آیا با حسینیم یا خدانکرده مقابل حسین.آیا زرق وبرق و یاتهدیدهای لشکر کفر ما را فریب میدهد.یا با عزم استوار پشت سر رهبرمان میمانیم.
کشور ما از این جابرهای گمنام زیاد دارد.همانطور که در نمایش اشاره شد این انقلاب معجزه است.متن کار شما بسیار عالی بود هم از لحاظ علمی و فرهنگی وسیاسی.حرف دل خیلی ها بود که باشجاعت بیان کردید.

از دیروز همه صحنه ها مقابل چشمم است.چه عاطفی چه جهادی.بعضی از دیالوگها رو برای شوهرم بازگو میکنم.ودلم میخواست بچه هایم هم این نمایش رو میدیدن تا دروجودشون فرهنگ ایثار و شهادت نهادینه بشه.
لحظه ای که شخصیت جابر سخنان رهبری رو تکرار میکرد انگار اتمام حجتی بود برای کسانی که خودشون رو به خواب زدن.
وقتی شهید گمنام وارد سالن شد دیدم همه باچشمان گریان به احترام وابهت شهید بلند شدند.
خوشحالم از اینکه در شهری زندگی میکنم که چنین زنان فرهیخته و هنرمندی دارد.که هنر را در راه دین و میهن خرج میکنند.سلامتی و توفیق روز افزون شما را از خداوند متعال مسئلت دارم.
منتظر اجراهای بعدیتون هستم.
"امروز زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست."

 

براش

 

جابر برای بار چهارم : 
اسممو برا  انتظامات داده بودم ولی متاسفانه دیر رسیدم ، بلیط هم نداشتم وای حس میکردم شهید جابر نمیخواد راهم بده التماسش کردم ردم نکنه صلوات نذر کردم وخداروشکر جوابمو داد، چون بلیط کنسلی پیدا شد😍
وقتی وارد شدم خبر دادن امروز مهمونِ ویژه دارن😍😍😍 واین یعنی خبراییه یعنی مهمونی این دفه خاص وویژه اس شروع تئاتر:
چه قد شوخی های سید وعلی و جابر بانمک بود از ته دل میخندیدم...
چه رابطه دوستانه قشنگی بینشونه
چه قدر تک تک دیالوگ ها برام جذاب بود...بعضیاشو حفظ شدم همش مراقب بودم یه موقه بلند نگم😅...
آخ اما جابر ...چه قدر نگاهش عمیق بود...غمی که ته چشماش بود آدمو داغون میکرد...چه قدر بی قرار تر بود😭...
هر دفه با دقت بیشتری به حرفاش  گوش میدم ونکات تازه تری میشنوم...چه قدر آقامصطفی  دلسوزانه براجابر انگار پدری میکرد...
وقتی میدونستم ته قصه چی میشه از اول یه جور دیگه میدیدمش خنده هاش حرف زدناش غصه خوردناش ...آخ از ته غصه که شهید گمنام اومد آخ از اون لحظه ...حالِ بچه ها خیلی دگرگون بود حیف این دفه نشد بخونن اما  زمزمه آسمونیشون به یادم بود : حسین آقام همه میرن تو میمونی برام❤️😭😭😭😭 
همه عالی بودن همیشه عالی ان خداقوت❤️ هزاران بار خداقوت عزیز دردونه های امام زمان (عج)

 

براش

 

سلام علیکم امروبرای بارسوم توفیق پیدا کردم تابیام ونمایش جابر رو ببینم.فوق العاده بودیدهربارکه میبینمتون مشتاق ترمیشم.خداروشاکرم که امروزاومدم پیشتون واون شهیدبزرگوار روهم زیارت کردم.یه لحظه به حال خانم فاطمی غبطه خوردم ایشون کناریک شهیدبزرگوارقرارگرفتندان شاءالله شهادت نصیب وروزی هممون بشه.بابت اجرای زیبای امروزتون تشکرمیکنم وازهمگی شماعزیزان التماس دعای ویژه دارم.

 

براش

 

اجرای امروز با همه ی اجراها فرق می کرده ظاهرا آدم باید توفیق داشته باشه که بتونه این وقتا کنار جابر باشه

چند روزه خییلی به هم ریختم😢

فقط دیدنتون آرومم می کنه😭😭

من همه جا فکر و ذکرم شما و گروهتونه همه جا دعاتون میکنم تو رو خدا شما هم دعام کنید😭😭

 

براش

 

سلام وخداقوت ویژه
به فرمانده مهربون
شهید جابرگل
آقاسید نازنین
علی آقای مظلوم(البته باتلفظ صحیح عین)
و.....
وصدالبته اول مصافحه 
بعد معانقه
امروز بااینکه دفعه دوم بود که به تماشای تئاتر زیبای جابر نشستم
اما تازگی ولذت جدیدی برایم داشت
واعضاءگروه تئاتر بااینکه ازگوشه چشمان گناهکارم اشکی سرازیر شد اما گریه های مخلصانه تماشگران که دیدم به یقین رسیدم که کار بااخلاص شما همراه باحضور ونظر شهداست 
انشاءالله که چشمانتان به جمال وظهور آقا صاحب الزمان(عجل الله)منور وروشن بشه وبهش شهادت در رکاب آقا
التماس دعا 
یاعلی

 

براش


سلام امروز قسمت شدورفتم تئاتر جابر ودیدم.خییلی خییلی عالی بود.خیلی قشنگ و تأثیر گذار بود.من با اینکه این همه تعریف ازش شنیده بودم ولی فکر نمی کردم اینقدرقشنگ باشه.پیشنهادم اینه که اگه تونستین حتما تودوره های بعدیش برید ببینید.