گدایی از کریم

" گــدایی در مــی خـانـه طرفـه اکـسـیری اسـت

  گــر این عمــل کـنـی خـاکـ، زر توانـی کـرد "

 

دریافت

هل من ناصر ینصرنی

تاریخ دوباره تکرار می شود...

کربلای زمان خود را غافل نشویم..

امروز ندای هَل مِن ناصر یَنصُرنی امام حسین(ع) از گلوی مبارک امام زمان (عج) بلند شده است.

دریافت

دلنوشته های شما (54)

اونقدر میسوزم که من جابر رو دوست شهیدم کردم ولی ازش حتی یه عکس هم ندارم. حتی نمیدونم اسم واقعیش چیه بارها به خاطر همین زدم زیر گریه هر دفعه تو عزاداری امام حسین میگن که امام غریبانه شهید شده تازه درک میکنم یعنی چی،  یعنی صد برابر غریب تر از شهید شدن شهید جابر 

گزارش ایمنا از تئاتر جابر

روایت جابر ...

خبرگزاری ایمنا منتشر کرد:

نمایش "جابر" به نویسندگی و کارگردانی زهرا فاطمی، از قم به اصفهان آمده است و اگرچه این نمایش روایت‌گر داستان یک شهید است، اما زندگی را در دل خود آموزش می دهد.

شب گذشته اجرای اول این نمایش با حضور مادر شهید محسن حججی به روی صحنه رفت.

مشروح خبر را در سایت ایمنا از اینجا دنبال کنید.

مقاله مهندسی فرهنگی

بسم الله الرحمن الرحیم

" نگاهی به معنا و مفهوم مهندسی فرهنگی "

چکیده:

مهندسی فرهنگی بستری برای دستیابی به فرهنگ مطلوب در سایه منابع و مقدورات موجود است. ترسیم ابعاد مختلف مهندسی فرهنگی جهت طراحی و اجرای صحیح، دقیق و همه جانبه «نقشه مهندسی فرهنگی»، نیازمند تحرک بیشتر نهادهای فرهنگ سازی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی است. 

دلنوشته های شما (53)

سلام جابر عزیزم تو اردو جهادی ب یادت بودم یه روز اتفاقی داشتم درمورد حجاب صحبت میکردم یادت افتادم صحبتهات افتادم ک ب خواهرت داشتی میگفتی.

منم از صحبتهات استفاده کردم.خیلی اثر گذار بود

دلنوشته های شما (50)

ثریا:

سه تاازدخترای شهدای فاطمیون و 

دختروهمسر‌‌‌، و خواهر شهید(......) 

امروز درتئاترحضورداشتند

زندگی جابر خیلی شبیه یکی از این  شهدا بود

دلنوشته های شما (49)

کلنا فداک یا زینب:

خیلی دلتنگتونم که ببینمتون نمیدونم چرا هر کی ازم درمورد تیاتر میپرسه وقتی در مورد شهید جابر میگم چشمام خیس میشه دیگه طاقت ندارم ادامه بدم 

دلنوشته های شما (48)

🌸 سلام، اجراتون دیروز واااقعا عالی بود. حالا به لطف جابرِ شهید، با دلی مملو از عشق شهادت، به استقبال محرمِ سیدالشهدا میرم...

این هم دومین شعر من از جابر، این شهید بزرگوار که کل وجودم از رنگ خداییش شگفت زده ست:

دلنوشته های شما (47)

سلام از موقعی که اولین اجرای تیاتر جابر رو در شهریار دیدم تابند روز حالم خیلی بد بود.جابر عین داداشم شده بود دلتنگش بودم،فکر میکنم اگه یک بار دیگه ببینمش دیگه حالم خوب میشه،ولی دقیقا برعکس!!!

من از وقتی دومین اجراتون رو در شهریار دیدم دلتنگ تر شدم.