دلنوشته های شما (179)

🌹عکس از وجیهه سعیدی نیا 13ساله ازمشهدمقدس🌹

✿ رِیحانَةُ‌الحُسِینــْ‌‌ ✿:

سلام

خیلی قشنگ بود😭

خیلی

چقدر گریه کردم 

من صحنه ایی که خیلی دوست داشتم اونجایی بود که جابر میشینه جلوی عکس حضرت آقا و دستش رو به صورت آقا میکشه 

دلنوشته های شما (178)

#پیام_مخاطب_اردکانی

سلام عزیزان تاتر جابر دستمریزاد واقعا. 

 من خواستم مصاحبه کنم روم نمیشد بعدشم اصلا حالم یطوری بود که نمیشد حرف بزنم، من هنوز نتونستم اروم بشم. 

دلنوشته های شما (177)

#پیام_مخاطب_اردکانی

سلام من از وقتی این  تاتر رو دیدم خیلی حالم عجیب شده اصلا تا حالا این حال و هوا رو نداشتم،  مادرم خیلی تعجب میکنن ، میگن کاش این گروه اردکان بودن من میرفتم پیششون ، به برادرم همه تاتر رو تعریف کردم باورم نشد که گریه کرد میگفت کاش ماهم میدیدیم 

دلنوشته های شما(176)

سلام و درود خدا بر ارواح مطهر شهدا از صدر اسلام تا کنون به ویژه شهدای هسته ای ایران شهیدان مصطفی احمدی روشن- داریوش رضایی نژاد-  مجید شهریاری- مسعود علیمحمدی که با نمایش تئاتر ارزشمند جابر بیشتر به یاد تلاشهای علمی و جهادی این شهدای عزیز می افتیم.

آقایان با یا الله وارد شوند!

ملیڪا،دختر نُه ساله که در بیمارستان بستری است روی درب اتاقش نوشته:

🔺لطفا آقایان با "یاالله" وارد شوند...

من امانت دار حجاب "حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)" هستم...

مسائل ناموسی انقلاب

⛔ درباره‌ی مسائل ناموسی انقلاب مذاکره نمیکنیم

🔻 رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار رمضانی جمعی از اساتید دانشگاه:

🔹️ حرفی درباره‌ی جنجال مذاکره که حالا خارجی‌ها و روزنامه‌ها و تبلیغاتچی‌ها میگویند؛

دلنوشته های شما (175)

نظرات و محبت های مخاطبین عزیز اردکانی:

سلام.خسته نباشین.سفر به سلامت.سلام پراز عطر گل یاس ما رو هم خدمت خانم حضرت معصومه برسونین.باعث شادی و خوشبختی ما بود آشنایی با شما.لطفا از طرف ما باز هم صمیمانه از همه دوستانتون تشکر کنید....خدا قوت..التماس دعا...به امید ظهور.😗

دلنوشته های شما (174)

 

مانند مادر، مدافع ولایت

مانند ارباب کربلا، غریب و تنها

مانند عباس، شجاع و وفادار

مانند علی اکبر، رشید و مقاوم

و مانند پیامبر،"طبیب دوار"

طبیب دوار یعنی بیقرار برای"رفتن"

جریان سیاسی بی حیا

☎️زنگ عبرت :ما از سقوط نجفی اصلاح طلب و تبدیلش به قاتل خوشحال نیستیم.

فقط میخواهیم خاک خجلت بر دهانتان بریزیم برای آن زمانهایی که در یک گوشه کشور قتل ناموسی رخ میداد و ناجوانمردانه میگفتید مصباح فتوا داده. اسید به صورت زنی میپاشیدند میگفتید علم الهدی دستور داده.

یک سال گذشت اما...

گفته بودم دوست دارم به شهرم بیایی و برای دختران هم شهری ام برادری کنی... آمدی و حالا دقیقا یکسال است که برادری را در حقشان تمام کردی... دخترانی که در کنارت رشد کردند و وارث ارثیه ی حضرت مادر شدند...همان چادری را میگویم که دم شهادتت با تمام وجود بغل کردی ...