ما میلیونها #قاسم_سلیمانی تقدیم مولامون میکنیم.

#شهید_جابر ، تو وصیتنامه ش خطاب  به همه ی دختران و مادران ایران زمین نوشت: 

"تربیت سربازان امام زمان یکی از وظایف مهمیِ  که در مقام همسری و مادری به عهده ی شماست..."

پادکست صوتی(11)

مصاحبه با مخاطبین عزیز تئاتر جابر

+به عنوان یه دختری که داره این تئاترو میبینه،همه هدفم اینه که یه بچه ای تربیت کنم که به درد امامم بخوره...مثل جابر
 

مخاطب تئاتر ما، #خانم_ها هستند؛ 
خانم هایی که #جریان_ساز جامعه اند!

دلنوشته های شما(246)

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد فاطمی عزیز و همین طور بقیه عزیزان ؛
من از وقتی که این تئاتر رو دیدم خیلی تغییر کردم ، و به همه ی کسانی که این تئاتر رو ندیدن پیشنهاد میکنم حتماً ،حتما‌ً ببینن؛
من فکر میکنم زبان حال جابر از شهادت این باشد :
زیبایی عشق را نشان خواهم داد
دل را به نگار رایگان خواهم داد

پادکست صوتی(10)

مصاحبه با:
بازیگر محترم نقش #جابر سرکار خانم زهرا فاطمی 
و بینندگان عزیز قم 2 و 4 مهرماه (طلاب جامعه الزهرا سلام الله علیها) 

 

پادکست صوتی(9)

صوت مصاحبه با مخاطبین عزیز قم نسبت به اجرای تئاتر #جابر

شهریور ماه 98

 

+آگاهی خانم ها خیلی در پیشرفت جامعه موثره...
+خیلی خسته شده بودیم...اما بعد دیدن جابر تازه فهمیدم وظیفم شروع شده...
+جابر نشون داد که فقط سوریه رفتن مهم نیست...موندن و پای تعهدات وایسادن خیلی مهمه تره
+خستگی ناپذیربودن جابر یکی از خصوصیات واقعی منتظران آقا امام زمانه...
 

 

"هنوز باب شهادت رو نبستن آی رفیقا...
بیایید باهم اقامونو قسم بدیم به زهرا..."

دلنوشته های شما(245)

باوجود این چنین جوونای که دا ریم ان شاءالله کشور مون به انقلاب حضرت مهدی عج متصل بشه 

این همه رشادت و از خود گذشتگی بااین روحیه ای انقلابی کم نداریم

دلنوشته های شما(244)

داداش #جابرم میگه: 

#انقلاب به اندازه‌ی عظمتش #جابر داره؛
مادرهایی که جابر و بهتر از جابر تربیت میکنن.

پ.ن: 
جابر ، خود به خود جابر نشد، آغوش مادرش اونو جابر کرد... دامن پاک مادرهای ایرانی لایق جابر پروریه!!!

#تربیت_سالم
#مادران_جابر_پرور
#جهاد_ادامه_دارد ...

پادکست صوتی (7)

صوت مصاحبه با مخاطبین عزیز قم  و رباط کریم نسبت به اجرای تئاتر جابر

مرداد ماه 98

 

+ارزش چادرمو فهمیدم...
+مدافعان حرم از حرم دفاع میکنن، من از چادرم!

+چقدر شهدای هسته ای داریم اما کسی نمیدونه...
 

 

"ای حسرت جان و تنم...تنها دلیل بودنم...آه ای شهادت العجل..."

 

دلنوشته های شما(243)

سارا:
چقدر خوب بودید شمااااا،من سرگروه نوجوانان حلقه ی صالحینم دیگه به ته خط رسیده بودم و استعفامو نوشته بودم روزش دوستم زنگ زد میای بریم تئاترگفتم اره ....اومدم ،دیدمتون،اشک ریختم خندیدم ....اما بخاطر شهید جابر موندم ،تا اخرین نفس میمونم و مدیونتونم دعام کنید ....ان شاالله که شافعمون باشن.

دلنوشته های شما(242)

چند خطی از خاطرات ناگفته ی جمیله.... 

تیک تاک ... تیک تاک... صدای ضربان قلبم با صدای گذر سنگینِ زمان باهم در می آمیزد تا لحظاتِ پر از استرس زندگی ام را رقم بزند.

باصدای در از جا می پرم....
+جمیله جان...  جانِ دلم! چادرت رو سر کن مهمونا منتظرن. 
_ااااام... چششششم مامان.😓
+سفید بخت بشی گل دخترم😘 
چادرم را که تحفه ای باارزش از سفر اربعینت بود، سر میکنم و آرام و باوقار باذکرِ زیرلبِ یازهرا"سلام الله علیها " به دنبال مادر راه می افتم... .