#خانه_دار_و_پرافتخار...
چند خطی از خاطرات ناگفته ی جمیله....
تیک تاک ... تیک تاک... صدای ضربان قلبم با صدای گذر سنگینِ زمان باهم در می آمیزد تا لحظاتِ پر از استرس زندگی ام را رقم بزند.
باصدای در از جا می پرم....
+جمیله جان... عزیزِمادر... چقدر ماه شدی... ماشاءالله لا حول ولا قوه الا بالله... جانِ مادر! چادرت رو سر کن مهمونا منتظرن.
زهرا:
هوالجابر
سلام اهالی جابر تقریبامیتوانم بگویم نصف اجراهاراهمراهتان بودم.جاهای زیادی رفتیم وهربارشهیدجابریجوربودبرام هرسفردریایی ازدرس بود.وقتی ازپله های سن بالامی رفتم جابرکه میامددوست داشتم زمان متوقف بشود.حضورش من را میبردبه یک دنیای دیگرجداازهرگونه تعلق ومادیات،چه وقتی خودم روی صحنه می رفتم چه وقتی تماشا میکردم.اماهمه ی سفرهابه کنار.....مشهد❤️درقالب کلمات نمی گنجد.وااااقعااااحالاکه برگشتم انگاررویابود.
بسم الله الرحمن الرحیم
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
شهید جابر سلام
۱۱۲ اجرا مهمان وجود با برکت شمابودیم
کنارتون چیزهای زیادی یاد گرفتیم.
من هنوز نمیتونم باهاتون خیلی راحت و خودمونی حرف بزنم، عظمتی که روح پاک شما داره این اجازه رو به من نمیده، داداش جابر، خطابی که اکثر بیننده ها براتون انتخاب میکنن و خیلی بهتون میاد،
مسئول فرهنگی مجتمع فرهنگی اقامتی ولایت (مشهد مقدس) :
سلام عرض ادب و احترام. ضمن عرض خسته نباشید به شما و همه ی عزیزانی که با اجرای نقش های مختلف در تئاتر جابر واقعا اثری زیبا و البته تأثیر گذار در ترویج فرهنگ انقلابی و ولایت محور ایفا کردند. و مخصوصا سپاس ویژه از عزیزانی که نقش جابر و آقا مصطفی را ایفا کردند
خیلی خیلی طبیعی و واقعی بازی کردند من واقعا لذت بردم حتما از طرف من سپاسگذاری کنید. ممنون