سلام.وقتتون بخیر .خواستم برای اجرای تاتر جابر بهتون خداقوت بگم.اگه فرصت داشتم خیلی دلم میخواست دوباره اجراتون رو ببینم.خدا از شما وخانوادهاتون راضی باشه وان شاالله خداونداجر دنیوی واخروی به شما عطاکنه.ی پیشنهاد هم داشتم.اگر پایان ماجرا بعد از شهادت وتشییع ،نشون بدید شاگردان شهید جابر نیز هر کدومشون مثل شهید جابر افرادی متخصص ومتعهد شدن.به بیننده یک امیدواری وانرژی مثبت میده .
فاطمه:
باور نمیکنم جابر فقط عاشق شهادت بوده باشه....
حس میکنم همیشه و هرلحظه طلبش میکرده... بیتابش بوده... اصلا کلمه ندارم برای گفتنش
اما جابر پی شهادت نمیخواد بره سوریه، جابر حتی خیال شهادت تو سوریه هم نداره، اونجا رو عرصه انجام تکلیف میبینه جایی که با موانع و خون دل کمتری خدمت میکنه، با فراغ بال....
بسم الله الرحمن الرحیم سلام توفیق نصیبم شد وسه بار تئاتر جابر را در اراک تماشا کردم ، هرچند راست میگفت آنکه به من ایراد میگرفت که چرا میگویی تئاتر؟بگو واقعیت! بگو رنجنامه!
آری مگر می شود تئاتر به تنهایی اینگونه قلب مرا تسخیر کند؟ این واقعیت است که روح و جانم را چنان به درد آورد که گویی جابر در برابرم ایستاده