"نورالهدی، یک مجموعه فرهنگی ست برای آنانکه اهل جهادند..."

۱۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته» ثبت شده است

دلنوشته های شما (44)

دلنوشته های شما (44)

سلام به داداش جابر،

سلام برای همه ی زحمت کشای تئاتر جابر:

بهتون خداقوت میگم که انقدر خلاقانه و انقدر هوشمندانه برای تبلیغ تفکر  انقلابی و مذهبی و الهی تلاش میکنید .

خداقوت میگم بهتون که شروع کردین با روشهای نو بچه هارو هدایت کردن.راستش فکر میکردم توی تئاتر یسری خشک مذهب میبینم که سیخ وایسادن و دیالوگ میگن.خیلی تاثیرگذاربود!میدونم که کاملا جهادی و با بودجه کم  چقد کارکردین...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (43)

دلنوشته های شما (43)

سلام 

نمی دونم الان که این نامه و برات مینویسم 

چرا دارم گریه میکنم 

اصلا نمی دونم چه حوری شروع کنم

فقط دارم برات می نویسم 

نمیدونم چی صدات کنم ولی جابر نمیدونم چیکار کردی با من ولی چرا داشتی حرفرهای منو میزدی 

از کجا میدونستی من میگم 


شهادت هدف نیست عشقه اخه کسی که هدفش شهادته که شهید نمیشه 

شهادت عشاق رو میطلبه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (42)

دلنوشته های شما (42)

مهم ترین چیزی که یاد گرفتم از جابر رفتار و اخلاقش بود

رفتارش با مادرش و خانوادش، با دوستاش...

اینکه تمام تلاشش این بود که خدمت کنه و حرفای حضرت آقا رو بهش عمل کنه و با تمام وجود آقا رو هم دوست داشت هم قبول داشت..

این تلاش و پشتکارش واقعا تحسین برانگیز بود که نا امید نمیشد شب و روز تلاش می کرد...

و واقعا اخلاص رو در بازی بچه ها دیدم وااقعا...

انگار زندگی میکردن با جابر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (41)

دلنوشته های شما (41)

سلامـ برادرم

سلامـ جابر جان

چقدر قشنگ برادرے میکنـے

براے خواهرات...

قدم برداشتے جای جای ایران و همه رو دلبسته ے خودت کردے...

زندگے هایے رو تغییر دادے...

دستهایے رو گرفتے...

برای همه برادر شدے...

جابر...❤️

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (37)

دلنوشته های شما (37)

فرتوت:

من واقعا منقلب شدم خصوصا زمانی که غریبانه شهیدشون کردن

من اصلا طاقت ندارم فیلم شهادت شهید حججی رو نگاه نکردم

وقتی که چاقو به دست گردن جابر رو به سمت بالا گرفت تمام بدم لرزید

یاد شهید حججی افتادم

همون لحظه سردرد گرفتم، امان از دل مادر و خواهر و همسر شهید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (35)

دلنوشته های شما (35)

Z.a:

سلام

وقتتون بخیر

در مورد تئاترتون تو تالار کاشفی سبزوار می خواستم بگم که حقیقتا خدا قوت😊🖐

عالی و معرکه بود

طرح جالب بازیگران ماهر خانوم که به شدت باورمون میشد که آقا هستن☺️

خیلی جالب بود تو حس می رفتیم و داستان رو حس میکردیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (34)

دلنوشته های شما (34)

باسلام و عرض خسته نباشید خدمت تمامی بازیگران،کارگردان و نویسنده خستگی ناپذیر تئاتر جابر💚

من از طریق خواهرم در سبزوار با این تئاتر زیبا آشنا شدم

شاید زبانم قاصر از این باشد که وصف کنم اما تااین حد از طریق توصیفات خواهرم عاشقش شده بودم که قبل ازینکه در سبزوار اجرا شود و من حتی یکبار آن را دیده باشم از عشق به شهید جابر خوابش را دیده بودم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (33)

دلنوشته های شما (33)

سلام.این جمله تو تئاتر جابر خیلی مهم بود برام که...هدف انجام تکلیف است و شهادت نیست.

تئاتر جابر صدای شهدا بود....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (32)

دلنوشته های شما (32)

جابر مسیح من:

وقتی روی سن اومدی دیگه همه ی وجودم برای تو تعظیم کرد

من توان استقامت نداشتم

یکهفته از اومدنت و رفتنت گذشت ، و تمام این مدت تو خونه ام، میترسم از بیرون رفتن، از دیدن ادمهایی که هیچ شباهتی به تو، به انسان ندارن، انقدر برات نوشتم که دیگه واژگانم خالی شده , من همونم که تو فقط بخاطر من اومدی، پارک ، پردیس، تهران ، جابر

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (31)

دلنوشته های شما (31)

کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی, [10.08.18 01:08]

سلام 

هنوزم بعد یه هفته وقتی بعضیا میبیننت و میگن چقد تئاتر فوق العاده ای بود چقد بهمون چسبید... 

بعضیا میگن تا یکی دو شب از خواب پا میشدم میگفتم جابر کی بود چقد با دلم عجین شده...

جابرجان هوای دل مون رو داشته باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰