"نورالهدی، یک مجموعه فرهنگی ست برای آنانکه اهل جهادند..."

۱۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته» ثبت شده است

دلنوشته های شما (105)

دلنوشته های شما (105)

آسمان:

اصلا فکرشم نمیکردم که بیننده یک تیاتر که نه یک زندگی باشم

یک داستان که من رو غرق میکرد در سیر افکار یک جوان طراز انقلاب که دغدغه ای بجز آرمان ها و منویات آقا نداشت

از اولین صحنه خدا خدا میکردم که

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (104)

دلنوشته های شما (104)

یازینب:

سلام جابر....

سلام داداشم....

تو امروز منو کشوندی به سمت روضه حضرت عباس...

روضه ای که آقا مصطفی هم بالاسر تابوتت خوند....


قوت قلب من...

هیبت لشگرم....

طاقتتو برید....

العطش حرم.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (103)

دلنوشته های شما (103)

امروز ساعتی که صحنه درگیری بود توی مدرسه نوشتمش استاد...
موبایلم زنگ خورد...به صفحه اش نگاه کردم..."داداش جابرم♡"...بازم نگران شده بود...جواب دادم...
-جانم داداشم؟
+کجایی خواهر من؟
-تو راهم دیگه دارم میام...
+دیر کردی نگرانت شدم...
-ترافیکه،تا یه ربع دیگه میرسم...
+زهرای من...
-جانم داداش؟
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (102)

دلنوشته های شما (102)

Z@hra:

سلام و خسته نباشید عرض میکنم خدمتتون

تئاتر تون خیلی خوب بود....

کاشکی زودتر میفهمیدم و تمام اجرا ها رو میدیدم...


جابر....

اسم تکان دهنده ایست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (100)

دلنوشته های شما (100)

جابـر زمانه ام...

اینجا...

خط مقدم...

بچـه ها زخـمی تیـر خودی اند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (99)

دلنوشته های شما (99)

سلام جابرم 

سلام عزیز برادرم

دیروز سه شهید گمنام رو به شهرمون آوردن و دیروز و امروز براشون مراسم گرفتن من دیروز نرفتم ولی امروز با اصرار مادرم و قولی که به من داد که بعد از مراسم من رو جایی ببره که به من نگفت کجا همراه مادرم به مراسم رفتم حس و حال عجیبی داشت برای خودش تئاتر جابری بود 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (101)

دلنوشته های شما (101)

باز هم دلم را هوایی کردی

گویا قرار است که یلدایم را هر دم با یادت سپری کنم

آخر این چه دلتنگی است که وقتی میبینمت بیشتر میشود

شاید دلم ، دلش به حال خودش میسوزد که باز قرار است با لبخند هایت غنج برود

یا چشمهایم ...

چگونه نگاه سنگینت را تاب بیاورم 

خدا خدا میکنم که فرمانده در مقابل بی قراری هایت توان نفس کشیدن داشته باشد تا برای بار هزارم، قاطعانه بگوید: نه؛ تمام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلتوشته های شما (98)

دلتوشته های شما (98)

UCMAS ( یو سی مس ایلام ):

سلام جابر عزیزم

سلام جابر آسمانیم

سلام خلاصه ی تمام آرزوهایم 

آری جابر شما خلاصه ی تمام آرزوهای من هستی آرزوهای ۱۳ ساله ی آسمانی شدن فاطمه زهرای نازنینم بود که سالها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (97)

دلنوشته های شما (97)

یاد حرف شهید حججی افتادم

و سعی کنید ی جوری زندگی کنید ک خدا عاشقتون بشه...اگ خدا عاشقتون بشه خوب شما رو خریداری میکنه...!

خدا جابرو خرید..!

این خالص بودن نیت جابر و کمک های غیبیه ک اینقد تاثیرگذاره...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دلنوشته های شما (96)

دلنوشته های شما (96)

شیلا:

بسم الله 

یک #صحنه، یک #تصویر

صحنه ی پنجم از تئاتر #جابر آغاز میشود :


_ چهارماه بعد

یک دختر حدودا نوزده-بیست ساله، بسیار زیبا با لباس و ظاهری کاملا آراسته و آرایشی کامل وارد صحنه می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰